مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🬠پاPart96 96
#Part96
📕 رمان " رسوایی " â€¼ï¸ ðŸ™ŠðŸ‘„
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒ
چرا بغض کردی الان ؟ چی می خوای ؟ جاییت درد می کنه ؟
نگرانی بیداد می کرد لابه لای کلماتش و من نالیدم : قلبم ، قلبم خیلی درد می کنه ...خوب کردنشو بلدی ؟ آمینم نیستش .. آمینه من ...
ـ د آخه بگو من الان چه غلطی کنم برای تو ؟
ـ کیـ ..
هول زده بین جمله م پرید : جانه کیهان ؟! لب تر کن ....
دلش سوخته بود Ùˆ ترØÙ… Ù…ÛŒ کرد یا هنوز عاشق بود Ùˆ عاشقی Ù…ÛŒ کرد ØŸ بی انصا٠شده بود . دلم رو Ù…ÛŒ برد Ùˆ بعد لاله انتخابش بود ! لاله خار شده بود Ùˆ توی قلبم Ùرو Ù…ÛŒ رÙت . قلبم تیر Ù…ÛŒ کشید با هر بار دیدنش کنار کیهان ! کیهان این همه بی انصا٠نبود .
صدای زنگ تلÙنش بلند شد . گوشی رو از جیبش درآورده Ùˆ تماس رو وصل کرد . کنار گوشش گذاشت : الو .... Ø®ØLoveSara 💋✨