مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🬠پاPart8ª 8
#Part8
📕 رمان " رسوایی " â€¼ï¸ ðŸ™ŠðŸ‘„
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒ
Ù€ Ùقط به روت نمیارم !
اشک هام روون شد. یه روز بی دغدغه Ùˆ اشک انگار برای من Øروم شده بود . سپهر هنوز نگام Ù…ÛŒ کرد : شام Ù…ÛŒ دی بخورم یا زهر ØŸ
اشک هام رو پاک کردم : ببخشید !
ولی انگار زهرش شده بود .
Ù€ چرا گند زدی ØŸ چرا اسمت نقله مجلسه ØŸ به ریخته خودت نگاه کردی ØŸ چرا بابات Ù…ÛŒ Ú¯Ù‡ دو تا بچه بیشتر نداره وقتی Ú©Ù‡ تو نور چشمی بودی ØŸ چیکار کردی تو ØŸ آذین آدمه هوس نبود ØŒ آذین دختره این بØثا Ú©Ù‡ الان هست نبود . بود ØŸ چرا مادره من Ù…ÛŒ Ú¯Ù‡ نباید اسمی از تو ببریم ØŸ اصلا Ùرزاد چطور دووم آورده سرت رو نذاشته رو سینه ت ØŸ
تک تک کلمه ها ØÚ©Ù… مرگ داشت . Ù†Ùسم رو به تنگی Ù…ÛŒ رÙت . عصبی از جا بلند شدم Ùˆ جیغ زدم : دروغه ØŒ دروغه لعنتی ... تو چرا ØŸ چرا باور کردی ØŸ
تیکه نونه دستش رو روی سÙره انداخت Ùˆ با عصبانیتی بیشتر از من از جا بلند شد Ùˆ صداش رو بلند تر از من به رخه من کشید :
Ù€ دروغه ØŸ آره ØŸ چرا رÙتی با اون الدنگ ØŸ اون Ú©ÛŒ بوده Ú©Ù‡ نصÙÙ‡ شب توی بیمارستان برده تو رو ØŸ اصلا توی لعنتی اون شب بیرون Ú†Ù‡ غلطی Ù…ÛŒ کردی وقتی آمین Ùˆ Ùرزاد در به در دنباله تو بودن ØŸ
ـ دروغه ...
Ù€ آخه تو Ùˆ مواد کجا ØŸ هان ØŸ انقدر عوضی شدی آذین ØŸ نمی Ùهمم Ú©Ù‡ مخدر به تو Ú†Ù‡ ربطی داره لعنتی ØŸ از کجا به کجا رسیدی تو ØŸ تا LoveSara 💋✨