مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart456 456
#Part456
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
با عجله از کنار شاهرخ میگذرم Ùˆ در خونه رو باز میکنم ... Ù…ÛŒ خوام از پله ها بالا برم Ú©Ù‡ شهباز رو میبینم Ú©Ù‡ سمیه رو بغل گرÙته Ùˆ داره از پله ها پایین میاد ... شاهرخ کنارم وایمیسه Ú©Ù‡ شهباز میگه : سمیه هیچی نیست ... سمیه گوشت با منه ØŸ
ـ چی شده ؟ سمیه تو رو خدا ....
هول شدم و شاهرخ آرنجم رو میگیره : سوئیچ بده ...
ـ مـ ... من ماشین ندارم ...
شهباز ـ تو جیبه شلوارمه ...
جلو Ù…ÛŒ رم دست تو جیبش کنم Ú©Ù‡ شاهرخ کنارم میکشه Ùˆ خودش دست تو جیبه شهباز میکنه Ùˆ جلو تر راه Ù…ÛŒ اÙته ... میخوام دنبالشون برم Ú©Ù‡ سارا رو میبینم گریون پایین میاد ...
ـ سارا خاله گریه نداره که ... شاهین تو خونه س برو پیشش الان میایم ...
مشغوله Øر٠زدن باسارام Ú©Ù‡ بیژن با لباسه خونگی وموهای ژولیده پایین میاد : Ú†ÛŒ شده ؟ایLoveSara 💋✨