کانال تلگرام رمانکده سارا @LoveSara

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال 🍃رُمـانــڪدهـ ســارا🌧

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

🔥 پاPart447 447
#Part447

📒 رمان " تب دلهره " 💞💋

به قلم خانم ک. شاهینی فر 👒

🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️

سری تکون می دم و بی حوصله میشم تا برم زیر دست آرایشگاه ... خداروشکر این طبقه رو مجزا گذاشتن برای تولده شاهین ... دوست داشتم امشب متعلق به شاهینی باشه که فکر می کنه لباس پلیسی بگیره دیگه تولد نداره و خبر نداره از این مهمونیه بزرگ با دوچرخه ی دلخواهش توی پارکینگ و اسکیتایی که هفته ی قبل شیکسته بود و حالا یه جفته تازه انتظارش رو می کشید ... پسرکم اولین سالی بود که براش تولد می گرفتم ...
به اتاق 315 رفتم و روی صندلی نشستم . این ایده ی آرایشگر اومدن و آرایش کردن از مهتاب بود و زورش و دعواش با من از سمیه بود .
نمی دونم چقدر طول کشید . کم کم خواب منو میگیره که صدای آرایشگر میاد : خانوم خانوما خیلی خسته ایا ... پاشو که تموم شد ...
از جا بلند میشم ... آخرین باری که برای آرایشگاه و این چیزا رفته بودم همون خونه ی شاهرخ برای اون مهمونیه نکبتی بود . حتی عروسیه سمیه و مهتابم آرایشگاه نرفته بودم .
آرایشگر ـ میگم ، کاش می ذاشتی موهاتو ببندم ...
توجهم سمته موهام میره... تا زانوهام رسیده . خرماییه خیلی روشن ... شاهرخ موهامو دوست داشت ... لبخند Ù…ÛŒ زنم : من همینطوری اتو کشیده Ùˆ شلاقی دوست داØLoveSara 💋✨

  کلمات کلیدی: Part447
بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: